پرسش و پاسخ ویژه 38
پرسش و پاسخ ویژه 38
تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و اين قبيل را حذف كردم، و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام. بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه ــ عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، و نیز با این سرعت و کار کرد اینترنت، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف وبلاگ، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، * همچنین اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
پرسش 1335: اگر روم = مدائن . پس مقدونیه ی روم نیز که مورخین مسلمان از آن نام برده اند هم باید در همان اطراف باشد؟ نه؟ نام پدر بیوراسپ را اروند اسپ آورده اند, آیا با نام رود اروند ارتباط دارد؟
پاسخ پرنیان حامد: توجه دارید که 1. روم = رومیه مدائن زمان 73 ق.م، 2. بعد از درگیری ها با خاندان اشک های ارمنستان روم = هروم = سوریه (تا حدود اوایل حکومت ساسانی)، 3. بعد از حمله بعدی روم = قسطنطنیه = استانبول ترکیه ......
مورخین مسلمان در زمان اسکندر از مقدونی نام بردند، که می تواند مغ دونی = دشت مغان باشد. دشت مغان با اروم (احتمالا ارومیه) که در کارنامه اردشیر بابکان آمده است و همچنین با مدائن زیاد فاصله ندارد. یک مغ دونی دیگر هم پیدا کردم بغاز کوی، ممکن است بغ + از + کوی نینوا باشد ("از" پسوندی بر شهر هایی چون شیر + از محل شیرها = شیراز و اهو + از محل اهو ها = اهواز است)، بغ + از = محل بغ ها و مغ ها این هم می تواند، مغ دونی باشد، که با مدائن فاصله زیادی ندارد. در اسناد ساسانی اصلا نه لغت مقدونی آمده و نه لغت یونان. دشت مغان و یا بغازکوی هیچکدام نه یونان است و نه اروپا!
نظر 1336: باسلام. من یک نوجوان 15ساله هستم. از سن 9سالگی در مورد تاریخ ایران و به خصوص زرتشتیت شروع به تحقیق کردم و صد البته تحقیق هایم چون تحقیق های همسن و سالانم به جستجو های گوگل محدود نشد و حتی برای تحقیق در بعضی موارد به یادگیری زبان دین دبیره پرداختم. من اکثر مطالب شما را خواندم. و میدانم که مورخ باید دیدی ژرف و بلند و توامان با دیده پرسش داشته باشد. اما در مواردی نمی توان با یک دید یک جانبه همه چیز را زیر سوال برد. من مطالب شما را در رابطه با دروغ های تاریخ خواندم و تاثیر همین دید های یک جانبه را دیدم. می دانم که شما نظرات خود را با دلیل بیان کردید اما باید دلایل مخالف را نیز دید و ان ها را رد کرد. (به جای انکه دلایل خود را تحمیل کرد) لطفا در تحقیق های بعدی خود این موضوع را مد نظر داشته باشید.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام. از آشنایی با شما بسیار خشنودم و به شما تبریک می گویم، که با این سن کم اینگونه ژرف اندیش هستید. بر این وبلاگ تک تک نظرات خوانندگان موافق و یا مخالف (جز از افرادی که با فحاشی به اقوام و باورهای دیگران توهین می کنند) باز و بررسی می شود. شما بگویید بررسی کدام یک از این نظرات کامل نیست تا آن را هر چه بیشتر بررسی کنیم. با سپاس
پرسش 1337: با سپاس از شما برای پاسخ هایتان. آقای راوید بنده را میگویید ال فسیل؟
پاسخ پرنیان حامد: خیر آقای راوید دو سال پیش مقاله ای نوشته بودند، با عنوان آل فسیل و من قسمتی از آن را کپی کردم. مدارک ارائه شده و تاریخ های نوشته شده در مورد الکساندر یونانی دارای تناقض شدید می باشد. شما هم با سواد هستید و هم وطن پرست، اما یک لحظه به آنچه به شما تحمیل شده است، حتی شک هم نمی کنید، چرا؟ مدارکی از مکتوبات ایران جمع آوری و برای تفسیر و بررسی چاپ و ارائه شد. شما بدون توجه, بدون آنکه حتی آن را نگاه کنید فقط می گویید "نه" و اسناد درهم اروپایی و یونانی را ارائه می دهید! تناقض این اسناد از تاریخ مکتوب ایران, که به شما تلقین کرده اند افسانه است, خیلی بیشتر است! باور ندارید؟ بررسی کنیم:
1 . پاپیروس مصری که نام الکساندر بر ان است و از دیدگاه شما سند فتح مصر به دست الکساندر می باشد! عکس شماره 6155.
الکسیندرس، این اگر نام AleksAnderos است، چرا به جای عقاب دوم نماد "A" برگ نی نماد "i" آمده است؟
ALKSINDRS را به هر شکلی می توان خواند جز از نام الکساندر!
این چرا "ال - AL " به معنی خدا و ایزد در خود این سرزمین + کسی "kesi " نام نژاد کاس ها + " endrus اندوس" نباشد؟
یا لغت سین در وسط آن که در نام خاندان و پادشاهان بابل (نارام سین, ریم سین, سین موبالیت, ای سین) دیده می شود نباشد؟ و آن را ال = ایزد + اک = اکد + سین نخوانیم؟
یا چرا مربوط به صحرای سین و کوه سین آیی همان اطراف نباشد؟
چرا آن را به صورت al-kes-indo-rus ایزد کاس های هند و روس نخوانیم؟
هزار طریقه دیگر هم می توان خواند هزار تعبییر دیگر هم می توان کرد، تنها تعبیر الکساندر به خاطر "ای -i " در وسط این لغت از همه غیر منطقی تر است، چرا که خط هیروگلیف مصری همانگونه که در اول این لغت می بینید "آ - A " دارد!

2. لوح بابلی که مرگ الکساندر کبیر را در تاریخ 11 June 323 BC ثبت کرده است! عکس شماره 6156.
جانشین الکساندر کبیر به استناد مکتوبات تاریخ سردار او سلوکس بوده است، که در سال 306 ق.م تاجگذاری کرده است! اختلاف زمانی 17 سال در این میان به چشم می خورد. این لوح نمی تواند به الکساندر کبیر ارتباطی داشته باشد! این لوح رویداد مرگ الکساندر دیگری است، که شاید برای مهمانی به بابل رفته بوده و در آنجا جان سپرده است!
3 . مجسمه الکساندر کبیر در ترکیه با سکه های الکساندر ها مطابقت ندارد! و چهره سکه هایی که آن ها را سکه الکساندر کبیر حدود 320 ق.م نوشته اند، شبیه به هم نیست! عکس شماره 6157.

4 . نوشته مورخین یونانی و رومی که همه آنان 300 سال بعد از واقعه بوده اند می تواند مخلوطی از این دو اتفاق باشد. به سال مکتوبات این مورخین توجه بفرمایید:
Diodorus (دیودوروس نیمه دوم 100 ق.م حدود 50 ق.م)
Arrian 7B 29 (آریان به سال 297 بعد از میلاد)
Plutarch پلوتارک (سال 64 تا 125 بعد از میلاد)
Curtius (کرتیوس حدود 100 بعد از میلاد )
justin جاستین (200 یا 400 بعد از میلاد)
توجه دارید که قدیمی ترین آنها حدود 50 ق.م است. گویند کلیه نوشته ها از زمان الکساندر یونانی تا 50 ق.م مفقود شده است! (نوشته های هومر, هرودوت و کتزیاس چرا مفقود نشده است!) این راویان با 300 سال اختلاف زمان به راحتی ممکن است مخلوطی از سرگذشت دو فرد را نوشته باشند. در نوشته ها تناقض فراوان است چنانکه جاستین اصلا راجع به الکساندری سخن می گوید که والی اشکانی در هیرکان (آندروگوراس) بوده است! لاجرم نمی توانیم به این اسناد مکتوب 100% اطمینان داشته باشیم، و باید آنها را جمله به جمله بررسی و با حقیقت زمانی و مخصوصا مکان های جغرافیایی و تاریخ ایران مطابقت بدهیم و تنها در صورت درست بودن حداقل سه شرط بالا آن را بپذیریم.
تاریخ کشورمان با وجود کلیه حملات و آتش سوزی ها و ویرانی ها هنوز در دسترس ما می باشد. بیایید این مکتوبات درهمی که به ما دیکته کرده اند و برایمان تاریخ جدید نوشته اند کنار بگذارید و تاریخ کشور خودمان را احیا کنید. من حکومت هخامنشی را هم از روی همین تاریخ بازمانده در ایران برایتان پیدا می کنم (در شاهنامه فردوسی پیدا کردم) و می نویسم. شما هم به جای زخم زبان به من کمک کنید، و از این فرقه ال فسیل دست بردارید.
پرسش 1338: از اینکه در وبلاگ شما می خوانیم همه چیز از ایران بوده، و حالا می خوانیم رومیها هم ایرانی بودند، به نوعی ناراحت میشوم انگار که ما از کره دیگر آمده بودیم، و بقیه مردم دنیا هیچ بودند، یا در یک نگاه کلی فکر می کنیم خالی بندی است.
پاسخ پرنیان حامد: متاسفم که موجبات ناراحتی شما را فراهم آوردیم. موضوع لغت ایرانی که خود ریشه از نژاد ایر-ها و مردمان اطراف اران را شامل می شود نیست. اولین تمدن بشری شناخته شده از روی آثار باستانی سومریان بین النهرینی هستند، که خود مهاجرینی از شرق یعنی سیستان و بروجرد (میمند با یازده هزار سال قدمت) بوده اند. ما تافته جدا بافته نیستیم اما وارث اولین تمدن بشری در جهانی هستیم که با سیاست ها و گزافه گویی ها و اسناد جعلی می خواهند آن را انکار کنند. متاسفانه هر چه در اروپا کاوش شد مدرک یا سندی که قدمت تمدنی بیش از 2100 سال را در این ناحیه به اثبات برساند و یا نژاد و نسلی مو بور و چشم ابی قبل از زمان ذکر شده, یافت نشد. در حالی که نژاد کاس های مو بور و چشم آبی قدمتی حدود 5000 سال دارند. همچنین کلیه اسناد مکتوب محل روم را در مدائن تایید می کند. همچنین حقیقت جهان مهاجرت نژاد کاسها به اروپا و پیوند آنان با بومیان گوش دراز این منطقه را تایید می کند. من چگونه و با چه جملاتی این حقیقت را بیان کنم که حمل بر نژاد پرستی نشود؟
انوش راوید: آن چه که در وبلاگ می گوییم با اسناد تاریخی است، به نوع دیگر که در ایران و ایرانیان بررسی کرده ام، بدلیل چهار راهی بودن ایران است، ضمن در نظر گرفتن سه جلگه بزرگ تمدن های اولیه در سه طرف ایران، خود بخود از مجموع تمدن های قاره کهن در ایران جمع شدند. همانگونه که در پاسخ بالا هم نوشتم، قرن 21 زمان تخصصی و تخصصی تر بودن است، نیازی نیست که توده مردم بی تخصص چه فکر می کنند، که آیا تاریخ خالی بندی است یا نه، اگر به مسئله مهم حرفه ای بودن در قرن نو توجه نشود، امکان رفتن به آینده جدید ایران غیر ممکن است.
پرسش 1340: قربانی کردن روزی دو نفر از نژاد سومریان آیاهمان اشاره فردوسی به جوانانی که از ترس قربانی شدن از دست ضحاک فرار میکنند نیست؟
پاسخ پرنیان حامد: برای خدای مردوک انسان قربانی می کردند و فردوسی دقیقا به این مسئله اشاره کرده است. شاید شکستن بت های بابل و قربانی نکردن اسماعیل (ع) هم مربوط به شکستن این قانون کثیف انسان کشی باشد.
پرسش 1341: 1. در پرسشی درارتباط با زرتشت، نظر شما را درباره ی تاریخ رسمی جویا شده بودم و فرموده بودید منظورتان از تاریخ رسمی چیست؟ منظورم همان تاریخی است که همه درباره ی زرتشت می دانیم چون در مطالبی از سایت احساس کردم نظر شما چیز دیگری است و البته در جواب من هم به نوعی به آن اشاره کرده اید ولی باز هم برایم مبهم بود دوست داشتم اگر نظر متفاوتی از آنچه ما درباره ی زرتشت می دانیم دارید ارائه بفرمایید. البته فرموده اید در کتاب آمده اما بنده با اجازه ی شما نظر کلی تان را می خواستم جویا شوم.
پاسخ پرنیان حامد: آنچه در مورد زمان زردشت تا به امروز نوشته اند چنان درهم و مبهم است که به درستی نمی توان متوجه شد 7000 سال پیش یا 2400 سال پیش بوده است. در بررسی انجام شده که در کتاب به تفسیر مکتوب است و اسناد آن ارائه شده است (بیشتر این اسناد از خود اوستا است), زردشت به معنی پیامبر و اهورا به معنی خدا و اولین زردشت اهورا ( پیامبر خدا) به استناد خود اوستا جم می باشد. لذا لیست تعدادی از زردشت ها تهیه و در کتاب ارائه داده شد. تاریخ زردشت زمان گشتاسپ که در متون ساسانی از او یاد شده است حدود 36 سال قبل از کوروش کبیر می باشد. همچنین به استناد خود اوستا در دین زردشتی دو کیش (فرقه) موجود بوده که در کتاب به تفسیر و بررسی شده است. همچنین "گفتار نیک, کردار نیک و پندار نیک" به استناد خود اوستا از سخنان زردشت زمان گشتاسپ نیست.
جسارت کردم و از شما تقاضا کردم به کتاب رجوع کنید علت: اول آنکه این گونه کوتاه سخن بدون اسناد و مدارکی که در کتاب است ارزش علمی ندارد دوم آنکه این گونه کوتاه سخن گفتن ممکن است باعث سوء تفاهم و ایجاد کدورت برای هم وطنان زردشتی مان شود. مذهب زردشتی با قدمت 7000 سال به هیچ روی از طرف اینجانب رد یا مردود نشده است. تنها آخرین زردشت در زمان گشتاسپ از دید تاریخ ایران (بلعمی) و نوشته های مردمی ملی چون شاهنامه فردوسی بیشتر بررسی شده است. محبت بفرمایید برای اطلاع بیشتر به کتاب رجوع کنید این بحثی نیست که بتوانم آن را در یک جمله خلاصه کنم.
ادامه پرسش: 2 ــ درباره ی واژه ی مصر که می فرمایید ایرانی است تا آن جا که بنده می دانم واژه ای عربی و به معنای شهر است اگر توضیح بیش تری ارائه دهید ممنون می شوم و این که در دوره ی باستان ایرانی ها به این سرزمین دقیقا چه می گفته اند؟
پاسخ پرنیان حامد: در کتیبه های داریوش اول نام سرزمینی که امروز به آن مصر می گوییم به صورت: mudraya
مودر ای آ = مودرای آمده است. در بندهش به صورت گیپتوس و نیو گیپتوس نوشته شده است (سرزمینی از فلسطین تا ممفیس).
ادامه پرسش: 3 ــ با توجه به مطلب شما درباره ی مصر، آیا شباهت واژگان جیرفت و جیزه می تواند نشان از نوعی رابطه باشد؟
پاسخ پرنیان حامد: همچنین شباهت عجیب نام خانوادگی سینایی در سیرجان کرمان و کوه سینایی در صحرای سینا و...
انوش راوید : مصر واژه کهن اتیوپیایی است، زبان کهن اتیوپیایی مادر همه زبان های سامی و حامی بوده، اتیوپی اولین جایگاه حرکت همو ساپین بوده است، به مقاله نگاه کوتاهی به اعماق تاریخ در پست قبلی مراجعه شود. اتیوپی باستان و ایرانیان به کشور Egypt مصر می گفتند. همچنین شباحت بسیاری از واژه ها در کشور های یمن و عمان، کشور مصر و حوالی تنگه هرمز و جنوب غربی ایران، به زبان کهن اتیوپیایی باز می گردد.
ادامه پرسش: 4 ــ در مورد چین چه نظری دارید؟ خود چینی ها کشورشان را با نام دیگری می خوانند. آیا همان قاعده ی اجچت و مصر و یونان و گرییس را درمورد آن قائل هستید؟
پاسخ پرنیان حامد: در بندهش (از مکتوبات ساسانی) آمده است :
"و آنان که به سرزمین سین هستند که چین استان است"
سین ها مردم ماه پرست زاگروس بودند اگر نام سرزمینشان چینستان بوده است این سرزمین نمی تواند چین امروزی باشد.
همچنین نام کوهی به صورت ابرسین در این کتاب آمده است و در توضیح محل آن می خوانیم:
" بزرگترین است کوه همه پارس (پارت p ls) بن او به سیستان (زرنک) و سرش در چینستان (hwcyst n) و تیغه ای از آن نیز به خراسان (خور آزمیا) است، (بندهش).
کوهی که سر آن در کشور چین و بن آن در سیستان باشد نمی تواند در پارس باشد! این کوه ابرسین زاگروس است و چینستان کشور چین امروزی و مرز های آن در افغانستان و یا مغولستان نیست.
اختلاف و اشتنباه مکانی در کتاب بررسی و بر این وبلاگ عینا کپی شده است، برای دیدن مدارک عنایت بفرمایید از طریق آرشیو وبلاگ سه قسمت مکانها را مطالعه بفرمایید.
انوش راوید: تا آنجا که من می دانم، قبل از قرن 14 میلادی، کشور چین برای اروپائیان شناخته شده نبود، سپس آنها با اشتباه یا دروغ سفر مارکو پلو به چین قاره کهن را سفر به کشور چین گفتند. در این باره خانم فرانس وود و محققین دیگری نوشته اند، می توانید در اینترنت به زبان انگلیسی بیابید.
ادامه پرسش: 5 ــ من فکر می کنم یکی از مشکلات تاریخی، تشبیه مصر گذشته با مصر امروزی است در حالی که این دو از لحاظ مساحت تفاوت داشته و مصر قدیم به این وسعت نبوده است؟ نظر شما چیست؟
پاسخ پرنیان حامد: هرودوت فلسطین را مصر خوانده است. مورخین بعد از اسلام به کلیه شاه نشین ها مصر می گفتند. مقدسی در احسن التقالیم می نویسد: من مصر را به شهری می گویم که سلطان بزرگ در آن نشیند و دیوانها در آنجا باشد و والیان از آنجا فرستاده شوند و شهرهای یک قلیم به آن وابسته باشند "سپس نام مصرها به صورت زیر آمده است: سمرقند؛ ایرانشهر, شهرستان, اردبیل, همدان؛ اهواز, شیراز, سیرجان, منصوره, زبید, مکه, بغداد, موصل, دمشق, فسطاط, قیروان. شما کدام مصر را می گویید ؟
ادامه پرسش: 6 ــ با توجه به امکان اطلاع رسانی شما بد نیست یک کارگروه ایجاد کنید و در آن از کسانی که به زبان های خارجی چیره هستند بخواهید که فهرستی از واژگان مشترک بین زبان فارسی و آن زبان ها را ارائه دهند. مثل زبان های آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی، انگلیسی، روسی و بسیاری زبان های دیگر اروپایی. (مثال: دوستی می گفت در لهستانی به پنج می گویند: پینچ. با تشکر فراوان
پاسخ پرنیان حامد: استاد فریدون جنیدی کتابی دارند که در آن حدود 100 واژه از کشور های اسکاندیناوی را با زبان پارتی مقایسه کرده اند.
بدینوسیله از کلیه خوانندگانی که واژه های فارسی مشابه با زبان های اروپا را در اختیار دارند تقاضا داریم چنانچه مایل هستند آنها را با سند برای ما ارسال کنند، تا بر جستاری لیست این نامها را بر این وبلاگ در اختیار خوانندگان قرار دهیم. با سپاس.
پرسش 1342: آیا این دو روایت به هم شبیه نیستند؟
1... (و افراسیاب ایران زمین را گرفته بود و بعضی گویند بازگشت و دیگر روایت انست که به سواد بغداد رستم با وی حرب کرد و سوی ترکستان تاختش. بعد از این کیکاووس گرد پادشاهی بگشت و بزمین هاماوران شاه او را مهمان برد با بزرگان و در مستی همه را بند بر نهاد و بقلعه فرستاد. (به بند کشیدن در مستی؟))
2... (آنها ( سکه ها) برای 28 سال سروران آسیا شدند و بسیاری جاها را ویرانه کردند و اموال ومتملکات مردم را مصادره میکردند تا آنکه هوخشتره توطئه ای چید و بخش اعظم سکه ها (اسکیت ها) را به میهمانی فراخواند و باده نوشانده مست کرد! و همه شان را قتل عام کرد و خودش سلطنت را بدست گرفت!!)
روایت اول مربوط به کیکاووس و روایت دوم مربوط هوخشتره از زبان هرودوت است. ممکن است این روایت را هرودوت وارونه نوشته باشد؟ گویی ماخذ تاریخ هرودوت, تاریخ ایران است.
پاسخ پرنیان حامد: فکر نمی کنید این دو روایت بر عکس هم باشد؟ پادشاه هاماوران کی کاووس را در مستی اسیر کرد او را هم نکشت، رستم پس از هفتخوان او را آزاد می کند، در حالی که هوخشتره سکا ها را دعوت کرد و در حال مستی همه را سر برید (گفته های هرودوت در مورد پادشاهان ماد مخصوصا هوخشتره ای که خاندان او یونی ها را نیست و نابود کرده است خالی از عقده و دروغ نیست, در مورد مادها به هیچ روی به گفته یونانی ها اتکا نکنید).
روی تاریخ های مکتوب به دقت نگاه کنید کی کاووس دیااکویی است که سارگن شاه آشور (با نماد افراسیاب در تاریخ ایران ) او را به حماه سوریه تبعید کرده است که در تاریخ ایران رستم پس از هفت خوان او را آزاد می کند و هوخشتره کی خسرویی است که نینوا را فتح کرد و آشوربانی پال (با نماد افراسیاب) را کشت که در تاریخ ایران به انتقام خون پدر سر افراسیاب تورانی را در تشت می برد. ماخذ تاریخ هرودوت به نوشته شخص خودش تاریخ ایران است. تاریخ هرودوت با این جمله آغاز می شود "به گفته ایرانیان که در تاریخ تبحر دارند ....."
پرسش 1343: بیوراسپ پسر اروند اسپ است, آیا اروند به رود اروند ارتباطی دارد؟ همانطور خزراسپ به خزر؟ در مورد این نام در زین الخبار در پاورقی ان واژه ی akhad دیده میشد که انگار اکد (سامیان) بوده باشد! و آیا نام نرسی که شاهان اشکانی داشتند به معنی فرشته ای است؟ (و چون کاوه بر ضحاک بیرون امد مغان چنین گویند: که ایزد سبحانه و تعالی سوی افریدون وحی فرستاد نام فرشت هاو نیرو سنگ تا با کاوه دست یکی کند ..... در پاورقی نیرو سنگ: نروسنک. نریوسنگ در لغت به معنی پیک مردان و فرشته وحی است مثل جبرییل که در فارسی نرسی شده ... در اوستا این نام نیریوسنگ بمعنی رسول خدایان است.
پاسخ پرنیان حامد: خزر اسپ 100% با خزر ارتباط دارد اما نه دریای کاسپیان به اطراف دریای سیاه در تاریخ ایران خزر می گفتند. اروند اسپ نیز به راحتی می تواند با اروند ارتباط داشته باشد به شرط انکه اسناد کتاب را برای جا به جایی مکانها پذیرفته باشید. (فقط مراقب باشید این نام در بندهش ارود اسپ است و (ن) ندارد). اکدها همان سامی ها هستند.
نیریوسنگهه (اوستا) نریوسنگ (پهلوی) نرسی یا نرسه (فارسی) به معنی نمایش مرد در اوستا نام ایزد پیک آور اهورا است. در یک استوره کهن درباره این ایزد آمده است: اهوره او را چون کرد 15 ساله آفرید و برهنه پس اهریمن قرار داد تا زنان با دیدن او دل در او بندند و او را از اهریمن بخواهند!
در باب این ایزد لخت پشت سر شیطان هیچ ندارم که به شما بگوییم اما حقیقت آن است که نرسی, جم, تهمورس و اسپیدور برادر و پسران ویونگهان بودند. این برادران نماد چهار نژاد جمشید می باشند. احتمال این که اشکانیان از شاخه نرسی باشند می باشد. در مورد متن شما فریدون از نژاد جم است. اسپیدور با ضحاک همدستان شد و این که نژاد نرسی در زمان جنگ فریدون و ضحاک به فریدون کمک کرده باشند ممکن و منطقی تر از تفسیر ایزدی لخت پشت شیطان است!
پرسش 1344: 1. آیا مقدونیه در خاک روم بوده؟ اسكندر بمقدونياى روم بپادشاهى بنشست، و چون دارا بروم كس فرستاد بسبب مالى كه هر سال، پدر اسكندر بفارس ميفرستاد، ذو القرنين نداد، و بروى بيرون آمد و حرب كرد.
پاسخ پرنیان حامد: هر دو قسمت سوال شما تکراری بود که از قسمت بالا برایتان کپی می کنم: پس از حمله اعراب مورخین در زمان اسکندر از مقدونی نام بردند که می تواند مغ دونی = دشت مغان باشد. دشت مغان با اروم (احتمالا ارومیه) که در کارنامه اردشیر بابکان آمده است و همچنین با مدائن زیاد فاصله ندارد. یک مغ دونی دیگر هم پیدا کردم بغاز کوی ممکن است بغ + از + کوی نینوا باشد ("از" پسوندی بر شهر ها یی چون شیر + از محل شیرها = شیراز و اهو + از محل اهو ها = اهواز است) بغ + از = محل بغ ها و مغ ها این هم می تواند مغ دونی باشد که با مدائن فاصله زیادی ندارد. در اسناد ساسانی اصلا نه لغت مقدونی آمده و نه لغت یونان. دشت مغان و یا بغازکوی هیچکدام نه یونان است و نه اروپا!
ادامه پرسش: 2. آیا میتواند مصر همان سوریه و شام باشد؟ چون در کتاب آورده اید که اندلس همان مصر امروزی میتوتند باشد و همچنین در تاریخ هایی مثل اخبار الطوال, پادشاه مصر از طرف اسکندر به سوی قندافه میرود برای صلح.
پاسخ پرنیان حامد: هرودوت فلسطین را مصر خوانده است. مورخین بعد از اسلام به کلیه شاه نشین ها مصر می گفتند. مقدسی در احسن التقالیم می نویسد: من مصر را به شهری می گویم که سلطان بزرگ در آن نشیند و دیوانها در آنجا باشد و والیان از آنجا فرستاده شوند و شهرهای یک قلیم به آن وابسته باشند "سپس نام مصرها به صورت زیر آمده است: سمرقند؛ ایرانشهر, شهرستان, اردبیل, همدان؛ اهواز, شیراز, سیرجان, منصوره, زبید, مکه, بغداد, موصل, دمشق, فسطاط, قیروان. شما کدام مصر را می گویید؟
پرسش 1345: نظر شما در مورد این متن چیست؟ (و چون وی (اسکندر) بمرد جهان بی شاه ماند و هر کس ولایتی و شهری بگرفتند .... تا اشک بیرون آمد و انطیخس که انطاکیه بنا کرده است بیرون آمد و با اشک حرب کرد. سرانجام اشک مر انطیخس را هزیمت کرد و آن پادشاهی بگرفت. در پاورقی آمده: منظور ار انطیخس بنا کننده ی انطاکیه است. چون مراد انتیوکوس بن سلوکوس است) یعنی در همان سال های اولیه ی اسکندر, اشک پادشاهی انطیخس را گرفت و این انطیخس پسر سلوکوس سردار الکساندر بوده؟
پاسخ پرنیان حامد: در تاریخ ایران پس از اسکندر اشک به تخت نشست و بدون هیچ تاخیری. شما پاورقی که برابر تفسیر است را کنار بگذارید بعد به من بگویید کدام انطیخیس؟
اینجا را ببینید: "مهرداد دوم که مایل بود تمام سوریه را جزو متصرفات خود کند, ابتدا به گوماژن حمله برد و آنتیوکوس دوازدهم (89-84.ق.م) که خطر را در سرحد مملکت خود می دید به کمک لائودیسه دختر آنتیوکوس هشتم که ملکه قسمتی از سرزمین سوریه بود, رفت ولی در این جنگ کشته شد. و بعد هم آنتیوکوس سیزدهم (69-64) از رومیان شکست می خورد و حکومت سلوکیان بر چیده می شود.
یک بار دیگر تکرار می کنم: بعد از اسکندر 90 الی 240 پادشاه داشتیم همه این 90 پادشاه جانشین اسکندر هستند بسته به آنکه مورخ اهل کدام ناحیه بوده است از آن خاندان با عنوان جانشین او نام بردند. مورخ سوریه می گویید سلوکید بود مورخ ارمنی می گوید اشک بود مورخ رومی می گوید کی سر بود. مورخ پارسی می گوید داریوش چهارم بود! شما بگردید بقیه 90 تا را پیدا کنید هر خاندانی می تواند بگوید ما جانشین اسکندر بودیم. این لغت الکساندر را مراقب باشید؛ شروع پادشاهی سلوکیان در سوریه البته پس از الکساندر هایی بوده است که یکی از آنها هم تا هندیجان رفته بود اما این هیچ ارتباطی به پایان سلسله سلوکی و جانشینان اسکندر ندارد. (برای به هم چسباندن و پر کردن این 266 سال, خدا را شکر انقدر مهرداد و فرهاد و ارد و گودز و الکساندر و سلوکید و آنتیوکوس و ... داریم که تا آخر عمرمان باید بپرسیم کدام یک؟).
پرسش 1346: آیا شما معتقدید زرتشت زمان گشتاسپ را کهرم کشته؟ جایی خوانده بودم: ...و عمر او (زرتشت) 77 سال بود. آخر او مردی بکشت که او را "براتروکرش" گفتندی ... براتروکرش در پاورقی: تور بن بداین وش. جکسن در کتاب زرتشت ص28 این را با اختلاف های پهلوی ratorkresh یا lratresh و غیره آورده که در داتستان دینک پهلوی 2/218 : برادر کرش است. وی تورانی است و از خاندان karap (کرپ) بود. همینطور در جایی دیگر خوانده بودم که قاتل زرتشت از افسران ارجاسپ بوده !
پاسخ پرنیان حامد: همانگونه که در کتاب نیز ذکر شده است تصور می رود زردشت زمان گشتاسپ که مسبب این جنگ نیز بوده است در همین جنگ یعنی حمله کی هروم = پادشاه سوریه از خاندان تورانی (آشوری) به باختریش کشته شده است. تور بن بداین + us این نام پسوند وس آشوری دارد.
پرسش 1347: آیا چیترا = میترا؟ در کتیبه ی بهیستون در مورد فروتیش (فروتیس) داریوش میگوید: ...به اراده اهورامزدا قشون من بر قشونی که از من برگشته بود پیروز شد و چیتر تخم را گرفته نزد من آوردند. من گوشها و بینی او را بریدم و چشم های او را بر کندم... .چیتر تخم با چیترا = میترا ارتباطی دارد؟
پاسخ پرنیان حامد: چیسا تاخما اهل ساگارتی, فرورتیس مدی نیست! جنگ بعدی است! البته هر دو ادعا کردند که از نژاد هوخشتره هستند.
Zi-is-sa-in-tak-ma اصل cica(n)taxma فارسی باستان citratakma ) = چیساتاخما )
من ارتباطی با میترا (میثره) در این لغت نمی بینم !
پرسش1348: به نظر شما محل جنگ تروی در بین النهرین بوده یا صور؟ هر کجا که بوده مسلما در اطراف ساحلی باید بوده باشد! چون نوشته اند که مردم اخایی (یونانیان) با کشتی هایشان آمدند...
پاسخ پرنیان حامد: آیا برای گذر از رودخانه هایی چون دجله و فرات در آن زمان نیاز به کشتی نبوده است؟ آیا سفر با کشتی بر رودخانه و در مسیر آب برای آنان اسان تر از پیاده روی نبوده است؟ اودیسه را در راه بازگشت دائما آب به سر جای اولش باز می گرداند! آیا این نشان مسافرت به خلاف جهت رودخانه نیست؟ بعد آب او را می برد به سرزمین آلسین ! (ال = ایزد و سین!) سرزمین فیه شه! در phoe.ni.cian فنقیه! در خلیج phorcys خلیج فارس! عجیب است که هرودوت هم گفته فنقیان مهاجرینی از خلیج فارس بودند! شما توجه دارید که در مورد چند هزار سال پیش سخن می گوییم (تکنولوژی امروز را فراموش کنید یک جوی آب هم برایشان دریا بوده است)
دوست گرامی کدام صور؟
صور بر نقشه جغرافیا ی امروزی در ساحل میترانه پایین تر از بیروت در لبنان است!
اینها که تفسیر می کنند تروی شمال غربی کشور ترکیه بر ساحل دریای اژه و روبه روی جزیره امروز است!
هرودوت که نوشته فنقی ها خود مدعی هستند مهاجرینی از ساحل خلیج فارس بوده اند!
محل جنگ تروی نیاز به اسناد زیادی دارد. اول از همه باید کلیه تفسیر هایی را که تا به امروز شنیده ایم فراموش کنیم. سپس باید شجره نامه هایی که در آن آمده است دقیقا بررسی کنیم تا آنجا که من می بینم جنگ بین خاندان اکی یا اشایی (آشوریان) و خاندان ایلیوس یا ایلیون (بابلی ها) بوده است. باب به معنی معبد است باب +ایلوس و باب +ایلون = بابیلون و بابیلیوس هر دو نامهای بابل هستند! * من مشغول جمع آوری سند در این مورد هستم اجازه بفرمایید بدون اسناد قابل قبول بیش از این در این باب سخنی نگوییم.
نظر 1349: کتاب تاریخ ایران را می خواندم در صفحه ای از آن کتاب نوشته بود رومیان همه ی اتفاقات مربوط به ایران را ثبت می کردند ولی وقایع سالهای هشتاد قبل از میلاد الی 227 پس از میلاد بر ما پوشیده است. که این بیانگر تحقیقات خانم پرنیان حامد می باشد (تصویر روی جلد کتاب وصفحه ی فوق به امیل تان ارسال گردید). عکس شماره 6158.

عکس کتاب تاریخ ایران، غربیها کاملاً قبول دارند که 150 سال از تاریخ ایران نیست، عکس شماره 6158.
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://ravid.ir
















