پرسش و پاسخ ویژه 34
پرسش و پاسخ ویژه 34
تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و اين قبيل را حذف كردم، و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام. بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه ــ عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، و نیز با این سرعت و کار کرد اینترنت، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف وبلاگ، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، * همچنین اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
نظر و پرسش 1293: آدم به خاطر چند اشتباه در جغرافی, ده ها کتاب قطور در مورد انابیس الکساندر را رد و مردود نمیکند و به خاطر چند شباهت بین ارجاسب و فیلیپ. بسیاری از ابیات شاهنامه در مورد اسکندر, بعد ها به شاهنامه افزوده شده و چهره ی پیامبر گونه بهش داده. همانطور که شیعیان ابیاتی ساختگی در وصف امام علی (ع) وارد شاهنامه کردند. فکر کرده اید شاهنامه تاریخ است؟ خدا میداند چند بار شاهنامه تحریف شده!!
پاسخ پرنیان حامد: اشتباهی در جغرافیا نیست مورخ یونانی و مورخ ایرانی و کتیبه ها نیز تایید می کنند که باختریش بلخ نیست و بنده از آن دهها و صدها کتاب مفسرینی که به عمد این دروغ ها را دامن زده اند تا فرهنگ و پیشینه ای که ندارند، برای خودشان دست و پا کنند, با عنوان کاغذ باطله استفاده خواهم کرد. جنابعالی نه هنر موسیقی می دانید, نه می دانید کروماتیک در موسیقی چیست و نه حداقل یک بار شاهنامه را خوانده اید، که بخواهید اظهار نظر کنید. یک چیزی شنیدید مثل طوطی تکرار می کنید. اسکندرنامه فردوسی نمی تواند الحاقی باشد چرا که کروماتیک موسیقیایی که در کل شاهنامه (به جز از چند قسمت الحاقی و ابیات دقیقی) وجود دارد در این قسمت نیز به گوش می خورد. تنها علت نظریه الحاقی بودن اسکندر نامه شاهنامه تا به امروز این بوده است: " فردوسی وطن پرست غیر ممکن است برای یک یونانی شش هزار بیت گفته باشد "اسکندر, الکساندر نیست. اسکندرنامه فردوسی هم الحاقی نیست. در ضمن فکر نکردم ثابت کردم شاهنامه تاریخ است. به کتاب رجوع کنید.
پرسش 1294: کسی که یک طرفه به قاضی بره, پیروز برمیگردد. تصرف ایران و افغانستان به دست الکساندر کبیر حقیقتی است غیر قابل انکار. ایا شما با تاریخدانان بزرگ دنیا یا حداقل بزرگان تاریخ ایران در مورد الکساندر بحث و گفتگوی جدی داشته اید؟ اسکندر تاریخ ایران, الکساندر یونانی هست و خواهد بود!
پاسخ پرنیان حامد: برای همین است که یونانی ها تا به امروز پیروز بودند یکه تاز هر پرت و پلایی خواستند تفسیر کردند کسی نبود جلوشان را بگیرد. مغز شما را هم به راحتی آنچنان شستشویی داده اند که نه کتیبه قبول دارید نه تاریخ کشور خودتان را و نه حتی حرف اصلی مورخ یونانی را. اکسوس از کوههای قفقاز سرچشمه می گیرد به کاسپیان می ریزد (هرودوت) تصرف افغانستانی در کار نیست. چون اکسوس آمودریا نیست.
ادامه پرسش: ایا بطلیموس جانشین اسکندر ایرانی بوده و کتابخانه ی اسکندریه در مصر را هم اسکندر ایرانی ساخته است؟ لابد بعد از الکساندر در مصر, ایرانیان در انجا حکومت میکرده اند؟
پاسخ پرنیان حامد: بطلمیوس جانشین الکساندر 320 ق.م بوده است. اسکندر 73 ق.م الکساندر نیست.
ادامه پرسش: اگر به استناد آنچه تا به امروز شنیده ایم اشکانیان با سلوکیان (که می گویید یونانی بوده اند) جنگیده و آنان را از سرزمین ایران بیرون ریخته اند, پس مفهوم دوستار یونان بر پشت سکه های اشکانیان چیست؟ اگر اینگونه دوست و عاشق مرام و فرهنگ هم بودند پس چرا جنگیدند؟ ببینید حتی در تفسیر هایی که تا به امروز شده نیز جای سوال است (پرنیان حامد)!
اشکانیان یا پارتها همچنانکه پروفسور گیرشمن میگوید از اقوام سکائیه بودند و پارتیان به قبیلة پرنی (Parni) که جزوی از قوم دهه (Dahae) بود متعلق بودند، لیکن دهه مجموعه ای از قبایل «سکایی» بود که بصورت چادرنشین در استپ های بحر خزر و دریای آرال (Aral) زندگی می کردند، ارشک و تیرداد با جنگجویان خود همراه پنج تن از رؤسای دیگر، ناحیة علیای تجن را اشغال کردند، دیودتوس پادشاه بلخ بدانان آفند کردند اما ایشان گریخته به ایالت مجاور پارت هجوم بردند و حاکم آنجا را هم کشتند، تیرداد بعداً در سر حد ماوراء روسیه و ایران به نام ارشک تاجگذاری کرد، سلوکوس دوم برای دفع فتنه برآمد، لیکن اغتشاشات و آشوبهای انطاکیه پادشاه سلوکی را مجبور کرد به سوی سوریه رهسپار گردد، تیرداد دوباره شورش کرد. به علاوه حکومت سلوکی از شکستهایی که از روم (که خود یونان ثانی خوانده میشود) خورد تضعیف شده بود و در پی آن ( پارتیان )، مادها در آذربایجان، الیمایی در اصفهان مستقل شدند. مهرداد پس از اینکه خواه به واسطة بخت و خواه بواسطة تضعیف سلوکیان بواسطة دخالتهای غیرمستقیم رومیان، الیمایی را شکنجه کرد و به تقلید از پیشینیان خود، دو معبد ثروتمند اتنا (Athena) و ارتمیس (Arthemis) را غارت و چپاول کرد. همچنین در مورد Eros خدای عشق یونانیان که پروفسور گیرشمن میگوید در نقاشی های اشکانیان بکار رفته هم توضیح دهید.
پاسخ پرنیان حامد: چی شد آقا؟ دو کیلو متر تاریخ اشکانیان برای من رو کردید یک کلمه جواب این سوال مرا بدهید!؟ جواب کو؟
ـــ اگر به استناد آنچه تا به امروز شنیده ایم اشکانیان با سلوکیان (که می گویید یونانی بوده اند) جنگیده و آنان را از سرزمین ایران بیرون ریخته اند, پس مفهوم دوستار یونان بر پشت سکه های اشکانیان چیست؟ اگر اینگونه دوست و عاشق مرام و فرهنگ هم بودند پس چرا جنگیدند؟ ببینید حتی در تفسیر هایی که تا به امروز شده نیز جای سوال است (پرنیان حامد)
این که بدتر شد! نوشته اید: "مهرداد دو معبد ثروتمند اتنا (Athena) و ارتمیس (Arthemis) را غارت و چپاول کرد". این چه جور دوستار یونانی است، که معابد یونانی چپاول می کند؟ پشت سکه اش نوشته دوستار یونان بعد معبد آتنا و آرتمیس یونانی را با خاک یکسان می کند؟ نترسید پرت و پلا گویی دل درد نمی آورد! ادامه بدهید
ادامه پرسش: میشود بفرمائید ساسانیان که خود را از اخلاف هخامنشیان می دانستند، چرا اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه الکساندر کبیر و فاجعه ای برای حاکمیت ملی می دانستند؟ (تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان، پژوهش کمبریج، ج3 بخش نخست: 584).
پاسخ پرنیان حامد: 1. ساسانیان به کدام مدرک خود را از اخلاف هخامنشی می دانستند؟ در متون پهلوی آمده از اخلاف بهمن نوه گشتاسپ! همین جور برای خودتان می برید و می دوزید؟ سند آوردم خاندان هوو نمی توانند هخامنشی ها باشند. سند بیاورید که هستند.
2 . ساسانیان , اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه اشک (برادر ساسان) دانسته اند و قسم خورده انتقام بودند. چه ربطی به الکساندر دارد؟ منظورتان این است که الکساندر, اشک برادر ساسان است؟ نه اون که می فرمایید الکساندر (کهرم) نیست, اون اسکندر (اشک برادر ساسان) است. اسکندر تاریخ ایران, الکساندر یونانی نیست، اشک برادر ساسان است. اسکندر هم فاجعه ملی نبوده فاجعه مذهبی و نژادی دو اقلیم و نژاد ایران (پارس مزدایی و ماد میترایی) بوده است.
پرسش 1295: سخنان شما در مورد «هلنیسم» ناشی از ناآگاهی است زیرا لغت هلنیسم تنها دو سه قرن است که در ادبیات اروپا رواج یافته است، به یونان باستان هم گریس نمی گفتند و همانطور که بنده از تاریخ نگار باستانی، توسیدید مدرک آوردم پیش از زندگی هلن، پسر دوکالیون این نام اصلاً وجود نداشته است و هر منطقه ای به نام منطقه ای خوانده میشده است که در آن سکونت داشته، و نام قبیلة پلاسگ به منطقه ای وسیعتر از مناطق دیگر اطلاق میشده، بعدها هنگامی که هلن و پسرانش در منطقة فیتیوتیس به قدرت رسیدند و نام آور گردیدند و شهر های دیگر بارها از آنان یاری طلبیدند و دعوتشان کردند، چند منطقه به علت اشتراک در برخورداری از یاری ایشان «هلنی» نام گرفتند ولی زمانی بس دراز طول کشید تا این نام بر سراسر سرزمین [هلاس] اطلاق گردد.» (توسیدید، تاریخ جنگهای پلوپونزی، ۲۶)
پاسخ پرنیان حامد: همانگونه که در بالا اشاره فرمودید مهرداد معابد آتنا و آرتمیس را غارت کرد لاجرم لغت پشت سکه اشکانی (فیل للحنوز) به هیچ روی نمی تواند معنی دوستار یونان را بدهد. لاجرم هلن هر تفسیری که دارد یونان نمی شود (بگذریم که فیل للحنوز هم هلن نمی شود) اما در مورد هلن: بر فرهنگ ها معمولا نام خدایان و ایزدان بوده است پسر و پدر و عمه و خاله را به میان نکشید. یونان یک ایزد مشابه با نام هلن دارد و او هلیوس است. لطفا محبت بفرمایید قدمت این هلیوس را با سند مشخص بفرمایید:
Helios = یونانیان باستان او را خدای روشنی می دانستند که سوار بر ارابه با اسبان سفید روزها در آسمان جولان می داده و شب هنگام در زورق زرین به پایگاه نخستین باز می گردیده است .این که تعریف مهر (میثره , میترا) خدای مهریان است! برای این خدا, اهورا میترا که ما هزاران سند در کتیبه ها معابد و متون پهلوی داریم! این اهورا که یونانی نبوده!
حال که هلییوس ایزد یونانی و مهر ایزد ایرانی یک صفت دارند یک فرهنگ آن را از فرهنگ دیگری به عاریه برده است (دزدیده است ). قدمت آثارباستانی یافت شده از آیین میترایی در ایران 7000 سال می باشد. قدمت آثار باستانی که نشان ایزد هلیوس یونانی بر آن است چقدر است؟
به یونان باستان هم گریس نمی گفتند، چون یونان باستان در سرزمین نژاد گریس جایی که امروز نام آن – Greece greek است؛ نبوده است. یونان باستان کشور هیونان تورانی = یونی های آشوری بوده است.
انوش راوید: من دوبار به یونان سفر کردم، مردمان خیلی خوبی داشت، بمن و همراهم خیلی مهربانی کردند، فقط روز اول در هتل بودیم، سپس یک خانواده مهربان یونانی ما را بخانه خودشان دعوت کردند. آن خانواده یک جوان دانشجو داشتند، او در گردش های شهر آتن و اطراف راهنما و مترجم ما بود، مشروح در سفرهای انوش راوید. چند نفر از اعضای این خانوده در جنگ های داخلی یونان کشته شده بودند، در آن جنگها یک سوم جمعیت کشته، مجروح و فراری شدند. کشور یونان تا 150 سال پیش خاک عثمانی بود، و بعد از آن تا جنگ جهانی اول فقط بخش جنوبی آن بعنوان پادشاهی یونان زیر نظر انگلستان استقلال داشت. من در هیچ کجا از هیچ نویسنده و تاریخ نگار قرون جدید کشور کم جمعیت یونان، درباره تاریخ آن کشور نشنیده ام، قبل از استقلال و در قرون وسطی، مردم این کشور درگیر مذهب خشک و خشن بودند، و اصلاً نمی توانستند به هیچ چیز فکر کنند، بعد هم گرفتار عثمانی و جنگ های متعدد داخلی بودند. امروزه از نظر استراتژی ملی ایران، کشور یونان برای ایران دارای اهمیت خاص است. درضمن یاد آوری نمایم، من هلنیسم را بعد از دست اندازی های استعماری به تاریخ می دانم و بکار می برم. گریس را نیز به همین گونه تقریباً از زمان جنگ های صلیبی می نویسم، باید به این مسئله مهم توجه داشت: آنچه که در از تاریخ بنام تاریخ یونان بخورد ملتها داده اند، نتیجه فعالیت های استعماری و در جهت سبک کار آنها بوده است، نه کار علمی خود یونانیان.
پرسش 1296: میشود از معماری میترایی بنویسید و مرا با آن آشنا کنید؟
پاسخ پرنیان حامد: حدودی از معماری میترایی در معابد آن: از آنجا که ستایش مهر در غار های طبیعی انجام می گرفته است و در نزدیک غار می بایست رودخانه ای جاری باشد. مهرکده ها چه زیر زمین و چه روی زمین با سقف های گنبدی ساخته می شدند و سقف آنان مزین به ستاره بوده است و چون درون معبد می بایست همچون غار تاریک باشد این معابد معمولا پنجره نداشتند. قبل از تالار نمازخانه معمولا اتاقی است که لوازم نیایش و لباس ها در آن بودند. روش تقسیم معبد به حجره های متعدد در تمام معابد یکی است یعنی یک راهروی بلندی که دو طرف آن پر از حجره است و در انتها مهرابه بوده است که لوح مرمری میترا در حال کشتن گاو در آن بوده است و قبل از مهرابه دو نمازخانه که در آن اتش مقدس روشن بوده است (در اروپا در کلیسا ها دقیقا در چنین مکانی شمع روشن می کنند) این راهرو نمازخانه اصلی است که در حجره های آن می نشستند و به حالت نشسته یا دراز کشیده غذا می خوردند. معمولا راهروهای دیگری نیز به این راهروی اصلی وصل می شود. جلوی معابد میترایی که در کنار رودخانه نبودند آب نما وجود داشته است. عکس شماره 6141.

کلیه گنبد ها, حجره ها, بازار ها, پل هایی چون پل خاجو, قهوه خانه های سنتی, و... در ایران و معماری داخلی کلیه کلیسا ها با نشان چلیپای میترایی بر سر آن الهام گرفته از معابد میترایی و ابنما در جلوی خانه ها نیز از معماری معابد میترایی است. این معابد بود. طرح قصر های و بنا های ستونی از جمله صد ستون (تخت جمشید) ایران, قصر بابل و هاتوسا, آتن, قصر های رومی در اروپا و ... از روی مهرابه دو ستون و سقف مثلثی آن (انتهای شکل سمت چپ) برداشته شده است. این طرح با قدمتی حدود 6000 سال پیش بر سنگ لوحی ایلامی که طرح معبد شوش قبل از ویرانی آن توسط آشور بانی پال است, دیده می شود و مادر معماری کلیه بناهای ستونی از جمله معبد اکروپلیس آتن (با قدمت حد اکثر 2700 سال) و... از روی معبد شوش به عاریه گرفته شده است. عکس های 6142 و 6143.

عکس 6142 بالا، و 6143 پائین.

متن نوشته عکس 6143: من شوش شهر بزرگ و مقدس را به خواست خدایان آشور گشودم، من وارد کاخ ها شدم و هر آنچه از سیم و زر و مال فراوان بود همه را به غنیمت برداشتم معبد شوش آجرهای زیگوارت شوش را که با سنگ لاجورد تزئین شده بود شکستم. من تمامی معابد عیلام را با خاک یکسان کردم شهر شوش را به ویرانه ای تبدیل کردم و بر زمینش نمک پاشیدم. من همه دختران و زنان را به اسارت گرفتم از این پس دیگر کسی صدای شادی مردم و سم اسبان را در ایلام نخواهد شنید.
ادامه پاسخ: شوش را نابود کرده است, دار و ندارش را برداشته برده به آشور, آشوری خودش از دست هوخشتره فرار کرده به جزایر اژه انجا برای گریس های وحشی ساختمان معبد آتن را ساخته حالا گریش بی چشم و رو آمده برای ما ادعای تمدن می کند! عجب داستانی است!
پرسش 1297: شما از کجا میدانید که مجسمه افرودیت در موزه کابل خود ای خانم است؟ تا انجا که میدانم سبک مجسمه سازی ایرانی, زن را عریان نشان نمیدهد ولی روم و یونان اینگومه است. پشت سکه های اشکانی هم زنی گویی با سینه ی برهنه است گویا الهه اتنا است از فرهنگ یونانی اقتباص شده! رومیان هم همینطوره سبک مجسمه سازیشون و همچنین معماریشان. اگر رومیان ایرامی هستند از کجا فرهنگ مبارزات گلادیاتوری و تیاتر و پرستش خدایان یونانی را گرفته اند؟! یعنی کلئوسیوم را ایرانیان ساخته اند؟!
پاسخ پرنیان حامد: اول آنکه، مجسمه کابل لخت نیست! لباس بر تن دارد! شباهت آن با افرودیت در چیست؟ مدل مو؟ صورت؟ هیکل؟ کجای آن شبیه افرودیت است؟ (عکس وسط افرودیت, دو طرف مجسمه های یافت شده در ای خانم) عکس شماره 6144.

دوم آنکه، چه کسی به شما تلقین کرده است که ایزد بانوان ایرانی و بین النهرین لخت نبودند؟

عکس شماره 6145 ، از چپ به راست: 1. ایزد بانوی بابل قدمت 4000 سال، 2. ایزد بانوی تل حلف قدمت 8000 سال، 3 . ایزد بانوی ایلام قدمت 5000 سال، 4. تصویر کوچک ایزد بانوان پارتی. مجسمه بیاورید با هشت هزار سال و پنج هزار سال قدمت که یونانی یا اروپایی ساخته باشد، زن لخت هم نبود مهم نیست! شما گویا متوجه نیستید قدمت تمدن در یونان امروزی 2700 سال و در اروپا 2100 سال بیستر نیست دوست عزیز ندارند نه ساختمانی هست نه کتیبه ای در این نواحی است، نه خطی داشتند نه زبانی داشتند نه تمدنی! زمانی که ایرانیان تندیس زن لخت می ساختند آقایان سر درخت بودند چرا باور نمی کنید؟
سوم آنکه: به نوشته پلینی مورخ رومی: (سرمت) سلم پسر فریدون از نیکان مادها بود, فرهنگ مبارزات گلادیاتوری در ایران قدمت بیشتری دارد تا یونان! (رستم و اسفدیار, رستم و سهراب, رستم و .... برداشتن تاج از وسط دو شیر و....). قدمت کلئوسیوم چند سال است؟ قبل از 100ق.م تمدن اروپا چیست؟
همچنین شما سوالی در مورد تاج رومیان نوشته بودید: "مثلا برگ زیتون طلای روی سرشون جای تاج می گذاشتند. ارتباط آنها و شباهتشان با ایرانیان در چیست؟" قدمت تاجی که می فرمایید در اروپا حداکثر 2100 سال = حکومت رومیان و در یونان حد اکثر 2700 سال = قدمت قدیمی ترین اثر در این کشور می باشد. عکس زیر مطلق به تاج ملکه اور= حدود هندیجان ایران و قدمت ان 4600 سال می باشد. که 2000 سال قبل از یونانی و اروپایی از برگ و گل طلا ساخته شده است، عکس شماره 6146.

پرسش 1298: آیا مورخین یونانی گزنفون اریان و پلوتارخ و... نامی از هخامنشیان در مقابل الکساندر نیاورده اند؟ اگر نیاوردند در بازنویسی های آثار انها نام هخامنشیان آورده شده یا که خود اشخاصی مانند اریان, به دروغ از هخامنشیان در مقابلل الکساندر یاد کرده اند؟ چرا مورخین رومی نامی از اشکانیان به عنوان رومی نیاورده اند؟ و چرا قلمرو اشکانیان را از باختر تا نزدیک سوریه نوشت اند؟
پاسخ پرنیان حامد: مورخ یونانی نوشته داریوش، کدام داریوش؟ رو شجره نامه های ملوک ابوریحان بیرونی نگاه کنید به من بگویید داریوش مدی که قبل از کوروش کبیر است کیست؟ باور کنید مورخ رومی هزار جا نوشته رومی ها از ماد ها رومی ها از اشکانیان بودند، شما نمی خواهید باور کنید!
به نوشته پلینی مورخ رومی: (سرمت) سلم پسر فریدون از نیکان مادها بود. (سلم سرزمین روم را داشته یعنی رومی ها مادها بودند). کتاب صفحه 176:
همچون اکثر اسطوره های رومی در کتاب انه اید اثر ویرژیل آمده است: اما فرزندش اسکانیوس (اشکانی + وس یونانی! یا بهتر بگوییم پسوند وس زبان آشوری) که اکنون لقب ایولو (ایلوس = پسر خدا) بر او نهاده شده است – او هنگامی که قدرت سلطنتی ایلیوم هنوز پا بر جا بود ایلو (در زبان بابلی به معنی خدا و باب ایلو = بابل است) نامیده می شد. به مدت سی سال کامل, بر اساس گردش ماه, حکومت خواهد کرد .... سپس فرزندان هکتور به مدت سیصد سال حکومت خواهند.........! و یک دو قلو به دنیا خواهد آورد. سپس رومولوس, شادمان از پوشش حنایی رنگ و گرگ سان خود - چون یک گرگ او را پرورده است – مردم را به انقیاد در می آورد .... (رومولوس و برادرش مشهور به پسران گرگ. مسعودی می نویسد: بانیان شهر رومیه پادشاهانی بودند که به پسران گرگ شهرت داشتند و نام رومیه (مدائن) از نام آنها آمده و نام رومی را به نام ایشان و شاهان دیگر افزودند. بلعمی می نویسد رومیان از آنجا که بغداد است تا شام داشتندی، و در جای دیگر از همین تاریخ آمده است: و فرزندان عیص (اشک) به روم و خزر اند و فرزندان او روم است. در شاهنامه فردوسی گیو پسر گودرز از خاندان گشواد را زیر بیرق گرگ پیکر می بینیم. و......
روزی خواهد رسید که خاندان آسارکوس ) آشارک +us جد آنه پدر اسکانیوس = اشکان +us ) حتی فتیا و مسینی شکوهمند را به انقیاد در آورند و آرگوس را مسخر کنند .... سپس یک قیصر تراوایی از نژاد اشرافی متولد خواهد شد (تولد این فرد همانطور که می بینید در ایتالیا و رم نیست. در تراوای ترکیه و یا شاید هم در صور امروزی بوده است) مرزهای قلمروش فقط به اقیانوس ها محدود خواهد بود, معروفیتش به ستارگان خواهد رسید, و نام او ژولیوس است, نامی که از ایولوی بزرگ به او رسد. شما او را روزی در آسمان خواهید دید که در میان غنایم جنگی شرق غنوده است, مردم به درگاه او نیایش و از او طلب یاری خواهند کرد. ... وفاداران سپید موی و وستا (سپیتمان؟ و اوستا؟), رموس و برادرش کویرینوس (کوی + ایرین + us؟) قانون وضع خواهند کرد. .... این است مردی که آمدنش (اینجا نیست می آید!) را بارها به تو نوید داده اند قیصر آگوست (کی سر آرش) فرزند خدا (ایلوس در مذهب میترایی ایرانی پسر خدا) که بار دیگر عصر طلایی را به لاتیوم باز می گرداند, جایی که روزگاری ساتورن بر آن حکومت کرد. او سرزمین گارمانت ها و هندوان (اگوستوس در هندوستان امروزی؟) در فراسوی مسیر سالانه خورشید و ستارگان, جایی که اطلس آسمان بر دوش, سپهر ستاره بار را بر شانه های خود می چرخاند گسترش خواهد داد. مردی که خبر آمدنش از هم اکنون نیز سرزمین های کاسپیان (اگوستوس در کاشان, قزوین, کناره دریای خزر, همدان امروزی؟) و مئوتی را پریشان, و دهانه هفتگانه نیل را آشفته و هراسان کرده است (پس این شخص در حال حاضر مشغول پریشان کردن هندوستان و سرزمین های کاسپ ها و دهانه هفتگانه نیل است، و پس از آن به سوی رم در ایتالیا خواهد آمد!). خانواده ژولیوس سزار مدعی بودند که از اعقاب ونوس (ناهید) و ایولو (فیلقوس ایلوس = پسر خورشید) فرزند آنه هستند. آگوستوس نیز که برادر زاده یا خواهرزاده ژولیوس بود پس از قتل سزار (کی سر = شاه) وارث دارایی های او شد. وی نام سزار را بر خود نهاد (نام کی سر؟ یا لقب کی سر یعنی شاه؟) نام خود را از، ک. اکتاویوس (اشک هشتم) به، ک. ژولیوس سزار (کی سر = caeser) تغییرداد (تغییری در کار نیست! چون به مقام شاهی رسیده کی سر شده و ایلیوس یا بغ پور پسر خورشید میتراییان لغب آنان بوده است. آخر اگر اروپاییان نام سزار را از سزارین می دانند! اگوست را که سزارین نکرده بودند! و خود را فرزند او نامید. اگوستوس لقبی افتخاری بود که بعدا به او نهاده شد. ارش لقب افتخاری است که به پادشاهان روم می دادند، ...............
این که هیچ خود الکساندر را هم اشکانی نوشتند (البته منظورش اسکندر 73 ق.م است):
فقط مفسر دیده به نفعش نیست رد کرده است کسی هم نیست جلوی آنها را بگیرد چون ما ایرانی ها هنوز با خودمان در گیر هستیم! نمی فهمم مگر ژوستین مورخ رومی نیست؟ صفحه 116 کتاب:
There were two rulers of Parthia named Andragoras mentioned by Justin, one of them Alexander the Great's satrap of Parthia (xii. 4. 12) and the second the governor of Parthia who was crushed by Arsaces I (xli. 4. 7)
. از دو حاکمان آندروگوراس اشکانی که به نام ذکر شده اند، یکی از آنها الکساندر ساتراپ بزرگ از اشکانی (xii. 4. 12) و دوم والی اشکانی است که Arsaces (xli. 4. 7) او را شکست داده است. جایی که به نفعشان است هزار بار می نویسند ژوسین گفته! ژوستین اشتباه نمی کند! ژوستین سرور است و... جایی که به ضررشان است ژوستین می شود نفهم! عزیز من رسما نوشته، الکساندر کبیر ساتراپ بزرگ اشکانی بوده است. آندراگوراس هم هیرکان است که به گرگان امروزی تعبیر کردند که نمی تواند درست باشد چرا که:
هیرکان از یکسو همسایه آسوری ها (ارومیه) و مرز دیگرش به دریای خزر است مردمش با اران ها هم پیمان می شدند. در آذربایجان خاوری است. هنوز هم مکان هایی با نام هیر = کشتزار دهی در جنوب خاوری اردبیل و هیران دهی پیرامون آستارا موجود است، (احمد حامی).
گزنفون می نویسد: هیرکانی ها همسایه آشوری ها و لیدی ها بودند، این هم می شود درست همان باختریش استانی از موصل تا آذربایجان که داهه ای است که اشتباها به شرق ایران و گرگان کشانده اند!

عکس شماره 6147 .
مقایسه بفرمایید ببینم این پادشاهان آندروگوراس که همه را بی نام و نشان اعلام کردند! هیچ شباهتی به پادشاهان اشکانی مهرداد ها و مهرداد پنتوس و میترا اروپا ندارند؟ قیافه که هیچ کلاه, آرایش مو, تاج, ریش و بی ریش! هیچی؟ یکی از اینها را ژوستین می گوید الکساندر ساتراپ اشکانی و او احتمالا سومین سکه آندروگوراس, دومین سکه اشکانی مهرداد پنت شخصی است که در اروپا با نام میترا سکه دارد و از رومیان مدائن است. و در تاریخ ایران از او با لقب اسکندر یاد شده و سرگذشت او و فتح اروپا توسط او در این تاریخ مکتوب است!
نظر 1299: "یادم باشه شما به کسی که گفته بود نام خانوادگی اش اسکندری است..."
دوست عزیز کسی نگفت فامیلش اسکندری است! گفتم فامیل مادرم که نام طایفه ای است بزرگ در کرمانشاه و اطراف و نسل در نسل همین فامیل را داشته اند (حداقل مطمئنم تا سال ها قبل از قاجار و صدور گرین کارت یونانی برای اسکندر) مهم این است که نام اسکندر سال ها در ایران ریشه داشته است.
انوش راوید: من نیز نمونه های زیادی شنیده ام، که نام اسکندر که یک اسم ایرانی است، بر طایفه ها و مرمان زیادی بوده است.
نظر و پرسش 1300: درود بر شما جناب راوید و تلاش از زحمات شما . چندی است که مطالب وبلاگ شما رو بشدت پیگیر می کنم.... در مورد مطالبتون سوالی ندارم و می دانم که با بیشتر خواندن مطالب و پاسخ و پرسشها ، به پاسخ خود نیز خواهم رسید .... هدفم از این پست نخست سپاس از شما بخاطر تلاشتون است و دیگر اینکه اگر وقت ازادی داشتید حتما به وبلاگ من سر بزنید و نظر خودتون رو بیان کنید. .... ضمنا بانو پرنیان گفتند که شما قسمتی بنام جشن های باستانی دارید که من هنوز پیدا نکردم اگر راهنمایی کنید سپاسگذار میشم.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام به کلیه خوانندگان عزیزی که علاقه به دیدن طرز لباس پوشیدن زنان ایران باستان دارند, پیشنهاد می کنم از وبلاگ ایشان : www.negahenik.blogfa.com بازدید بفرمایند.
1. جشن های ایرانی و مقایسه ان با کارناوال در اروپا (نوشته پرنیان حامد) بر ارشیو همین وبلاگ:
سابقه تاریخی جشن های اروپایی - پنجشنبه یکم دی 1390 http://www.cae.blogfa.com/post/14
2. جشن های ایرانی نوشته انوش راوید در: جشن های ایرانی.
پس از خواندن پرسش و پاسخ ها، هر سوالی که دارید در خدمت شما هستیم پاینده باشید.
ادامه نظر: آقای راوید در سایتتون از شهر یری در اردبیل نوشته بودید. خوشحال شدم چون من از نزدیک این منطقه را دیده بودم. البته دو سال پیش. اما متاسفانه دو سه هفته پیش، یکی از دوستانم که به آنجا رفته بود، دیده که سایه بان نصفه نیمه ایرانیت را باد برده و در زمستان، تقریبا تمامی سنگها از وسط به دو نیم شده اند. این هم شمشیر بی تدبیری مسئولان که تمدن 3500 ساله را در کمتر از چند سال از بین بردند.
انوش راوید: با سپاس از توجه شما، برابر با قوانین در نشریات رسمی کثیرانتشار مطرح می کنم، شما نیز همین کار را بکنید. به تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران مراجعه شود.
نظر 1301: چه عجب ما یه وبلاگ یا سایت درست حسابی دیدیم والا هرچی میدیدیم پر از دروغ بود. آقا خیلی ممنون از مطالب قشنگتون، راستی من خودم خیلی رو کوروش بزرگ تعصب دارم خوبه که شما او رو با نام کبیر (که کلمه ای عربیست) صدا نمیزنید اما من انتقادی از شما دارم اینه که از شما بعیده این ابر مرد رو تو چند جای متن کوروش خطاب کردید. منطورم اینه که بگیم کوروش بزرگ بهتره راستش رو بخواهید من خیلی ها رو دیدم خیلی راحت میگن کوروش این مهم نیست که ما کلمه بزرگ رو نگیم اما وقتی این کلمه بیاد معلوم میشه منظور کدام کوروش و چه مرده بزرگی است. باورتون نمیشه خیلی ها رو دیدم اینقدر به این مرد بی اعتنایی و بی احترامی میکنن که بعضی وقتا قلبم میگیره خب تعجبی نداره وقتی روز بزرگداشت کوروش بزرگ توی تقویم ما جا نداره معلومه که اسمش و یادش در فکر و دل مردم ما جایی نداره. ببخشید سرتون رو درد اوردم فکر نکنم کسی این نظر رو بخونه (کلا حرفای دلمو زدم حتی کسی هم نخونه راحت شدم).
انوش راوید: بمنظور حفظ آزادی اندیشه و قلم، و در ادامه فعالیت تاریخی این وبلاگ، نوشته شما در متن وبلاگ پست می شود تا هزاران نفر آنرا ببینند.
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://ravid.ir
















